میتراییک،آلفا،شعر

ساخت وبلاگ
بسیاری از زبان شناسان خارجی و ایرانی واژه کاتوزیان را که از طبقات سه گانه جمشید در نامه'>شاهنامه فردوسی است را انکار می کنند و می گویند فردوسی اشتباه کرده است؟! و این دیدگاه را دارند که چنین واژهای اصلاً ریشه ایرانی ندارد و یا جز"خانواده زبانی هند و اروپایی "نیست. از بین انبوه نظریه پردازان، تنها سعید نفیسی به آن اشاره‌ای گذرا به آن داشته و باقی متن پژوهان به اشتباه این واژه را کلاً انکار نموده اند. اینجانب در مقاله ای تحقیقی- پژوهشی به روش تطبیقی این واژه را در خانواده زبانهای هند و اروپایی که دچار دگردیسی بر اثر فرایند های واجی شده است، یافته و بر اساس مستندات پس از پذیرش مقاله از سوی هیئت داوران و چاپ در ژورنال های معتبر علمی-دانشگاهی در همایش زبان شناسی کشور لهستان آن را در اختیار پژوهشگران، موسسه دهخدا، و سایر علاقمندان قرار خواهم داد.دارمستتر،نولدکه،مکنزی،پورداود،معین از جمله افرادی هستند که این واژه را کلن انکار و یا اشتباه ،معنا کرده اند.حتا موبدان زرتشتی نیز به پیروی از مطالب یا برخی داده های غلط این بزرگواران پر تلاش، به واج خوانی و دعا مشغول اند!رامین یوسفی میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 202 تاريخ : سه شنبه 12 مهر 1401 ساعت: 13:30

کَ.ka شناس یکی از نشانه های شناسا در زبان تاتی و زبان بختیاری حرف کَKa انتهای اسم است.مثال در زبان تاتی:مَردَکMardakeآن مرد(مرد مورد نظر،مردی را که دونفریا چند نفر می شناسند و راجع به آن حرف می زنند). جمع آن : مردکانMardakān.مثال در زبان بختیاری:پیاکِPīyākeجمع: پیایلکِPīyāyalke پیا(مرد)+یَل(نشانه جمع)+کِ(حرف شناس،مردان مورد نظر کا راجع به آنان حرف می زنند و برای طرفین صحبت ،شناخته هستند)همراه با اسم خاص:امیرکِAmīrkaدر زبان فارسی معیار حرف کِ برای کوچک شمردن(شهرک،شهرستانک،شاهک،کوشکَک)،تحقیر(مردَک،مردیکه،مرتیکه) کاربرد دارد.اما در زبان های لری بختیاری و تاتی ،این حرف علاوه بر کوچکی و تحقیر، یکی از حروف برای شناسا نمودن اسم است ونه کوچک شمردن.امید که تحقیقات میدانی از سوی فرهنگستان زبان یا سایر مراکز پژوهشی زبان شناسی به صورت جدی در این زمینه رخ دهد!رامین یوسفی۵/مهرماه: ۱۴۰۱شال و دیز: خلخالِ اردبیل میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 132 تاريخ : سه شنبه 12 مهر 1401 ساعت: 13:30

شاید دهه ی هشتاد و طرح شعر میتراییک که ناقوس پایان دادن شعر شبانی معاصر را به صدا در آورده بود،باورش سخت بود که چگونه شعری با عناصر مدنی و مدرن و بازکاوی تاریخ و استوره و در موقعیت قرار دادن شخصیت ها و مکان در طنزهای جوونالی و هوراسی،می تواند بساط شعر شبانی را برچیند و خاتمه دهد؟!انسان معاصر در برخورد با متن دیگر گوشش پر است از داستان خضر پی خجسته ی وطن فروش که پیشاپیش اسکندر گجستک حرکت می کرد و نقاط سبز را برای تجاوز اسکندر نشان می کرد؟!خضر شد پی خجسته که پشت پایش سبزی می رویید و اسکندر در کسوت یک پبامبر نزد وتن فروشانی که روح شان را چوب حراج زده بودند، ظاهر شده بود!تلخ تر از این روایت پلشت نمی تواند باشد.تاراج و آتش مملکت توسط یک اونانی و از پس کشتارش ،دوران استبداد سلوکی،متملقان را به ورطه ای کشاند که این موجود ابالیش را ناجی خود می دانستند...و روایاتی غلط که متملقان سعی برآن داشتند تا این گجستک را پیامبر فرض کنند و در افغانستان اسکندر پرستان بر او دعا می خواندند؟!شعورمندی شاعر میتراییک در متن هایش شهروند امروز را به شعری دعوتی می نمود که دغدغه های انسان امروز بود.معضلات و کاستی های شهری و مدنی،روانشناسی و زبانشناسی و فلسفه و جامعه شناسی ...در این شعر تاریخ و جغرافیای توسع معنایی بخشید.میتراییک برای شبانی سرایی و شبانی حکمرانان یک هشدار بود .یک هشدار برای تمامی دوره ها!شاعر امروز ناگذیر است از طاق نصرت شعر میتراییک عبور کند در غیر این صورت باید به نی و میکروفون شبانی خود مشغول باشد!تمامی عناصر و تصاویر شاعرانه ی انسان شهری را نادیده گرفتن و به رخوت شعری از بابونه، درخت،دریا ...گفتن ،حدیثی ست تکراری که کاربردی برای انسان شهری و مدنی امروز ندارد!منظور گزارش نویسان سطری اینرو میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 119 تاريخ : سه شنبه 12 مهر 1401 ساعت: 13:30